عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 2042
نویسنده : مهدی

 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ یعقوب جعفری

 

 حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ یعقوب جعفری (جعفری نیا) فرزند محمد حسین در 11 بهمن ماه 1325 در شهر مراغه در یک خانواده متوسط مذهبی به دنیا آمد و از سن 6 سالگی در یکی از مکتب خانه های قدیمی شهر به خواندن قرآن مشغول شد و پس از آن در حوزه علمیه مراغه به تحصیل ادبیات فارسی و عربی و متون درسی پرداخت و تا کتاب معالم الاصول را در آنجا خواند. برخی از اساتید ایشان در آن زمان عبارت بودند از: مرحومان شیخ رضا ماجدی و شیخ حسین پیشنماز و شیخ احمد امینی و شیخ حسین هبتی.

 

وی درسال 1342 به حوزه علمیه قم عزیمت کرد و ادامه تحصیل داد. برخی از اساتید ایشان در سطح عبارت بودند از: آیت الله آقای حاج شیخ محسن دوزدوزانی، آیت الله آقای حاج سید یوسف مدنی، آیت الله آقای شیخ ید الله دوزدوزانی، آیت الله آقای ستوده، آیت الله آقای مکارم، آیت الله آقای سبحانی و مرحوم آیت الله آقای سید رضا صدر.

همچنین اساتید ایشان در دروس خارج که حدود 15 سال ادامه داشت عبات بودند از مرحومان آیت الله شیخ هاشم آملی، آیت الله فیروز آبادی، آیت الله شیخ کاظم تبریزی، آیت الله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی. و نیز از دروس آیت الله میرزا جواد تبریزی و آیت الله وحید خراسانی هم استفاده کرد و در دروس عقلی از شهید مفتح و آقای انصاری شیرازی و آقای حسن زاده آملی بهره برد.

در کنار خوشه چینی از دانش این بزرگان، خود نیز به تدریس بعضی کتابهای درسی پرداخت و همزمان در سالهای 50 تا 56 چندین سال در دار التبلیغ اسلامی که در آن زمان برنامه های منظمی داشت درس خواند و دوره عالی آن را گذراند و در آنجا از محضر اساتیدی مانند شهید مطهری و مرحوم صدر بلاغی و مرحوم سید مرتضی شبستری و مرحوم آیت الله حاج میرزا باقر ملکی میانجی و مرحوم آیت الله شیخ اسحاق آستارایی و نیز آیت الله مکارم و آیت الله سبحانی و آیت الله شبیری زنجانی و دیگران استفاده کرد.

از حدود سال 1346 با مطالعه آثار نویسندگان بزرگ مذهبی و روشنفکران آن عصر و برخی از ترجمه های کتاب های خارجی و آشنایی باشیوه نگارش، دستی به قلم برد و مقالاتی نوشت که اولین مقاله وی در نشریه مسجد اعظم چاپ شد، تا بالاخره وقت بیشتری را برای مطالعه و تحقیق و نوشتن صرف کرد و مقالات بسیاری را در مجلات مختلف نوشت و سردبیر مجله نسل نو شد که در آن زمان از سوی دارالتبلیغ اسلامی در سطح جوانان منتشر می شد و با استقبال فراوانی روبرو بود. بعدها نیز سردبیری مجله مکتب اسلام و مجله تخصصی کلام اسلامی را بر عهده داشت.

همزمان با این فعالیت های علمی و حوزوی، همواره در موسم های تبلیغی مانند ماه های رمضان و محرم و صفر به تبلیغ می رفت وبیشتر در مساجد و مجالس شهر مراغه انجام وظیفه می¬کرد.



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 2402
نویسنده : مهدی

مهندس رحمت الله مقدم مراغه ای
 
 
رحمت الله مقدم مراغه ای متولد سال 1300 است که پس از گرفتن دیپلم در داخل، در رشته علوم جغرافیایی و روزنامه نگاری در پاریس تحصیل کرده است. مقدم مراغه ای قبل از آنچه یك شخصیت فرهنگی باشد بیشتر یك فعال سیاسی است . او اولین كسی بوده كه پس از خودكشی صادق هدایت نویسنده شهیر ایرانی بر سر جنازه اش حاضر شده بطوریكه صبح 19 فروردین 1330، سفارت شاهنشاهی در پاریس با خانه مقدم مراغه ای كه او نیز در آن زمان در پاریس بود تماس تلفنی گرفته و خبر خفگی هدایت بر اثر گاز را به او می دهد. مقدم مراغه ای كه در آن سالها با مجلات داخلی كشور نیز همكاری داشت و عكاسی نیز می دانست با دوربین خود وارد آپارتمان هدایت شده و از فاجعه عكس میگیرد. این یگانه عكس هائی است كه ساعاتی پس از مرگ هدایت در دست است. شاید پلیس فرانسه عكسهای دیگری دراختیار داشته باشد، اما آنچه كه تاكنون از هدایت در اتاق مرگ منتشر شده همان عكس هائی است كه مقدم مراغه ای گرفته است مقدم مراغه ای پس از مراجعت به ایران ضمن فعالیت های گوناگون اداری، در دوره بیستم مجلس شورای ملی، به نمایندگی مجلس از شهرستان میاندوآب انتخاب می شود. نطق ها و انتقادات شدید او در مجلس بیستم مورد استقبال مردم قرار گرفته و تشكرات قلبی دكتر مصدق را از سخنران موجب می گردد و سرانجام؛ مجلس منحل می گردد.
مقدم مراغه اي در ‏مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران دبير «نهضت راديكال ايران»، عضو هيئت مديره موقت «كانون نويسندگان ايران» و عضو هيئت اجرايي «جمعيت طرفداران آزادي و حقوق بشر»، بوده. وبعد از انقلاب در مقام استانداری آذربایجان شرقی فعالیت کرده و از جمله نمایندگانآذربایجان در خبرگان قانون اساسی بود. 
 
مقدم مراغه اي بعنوان افسر درفرمانداري نظامي مراغه وارد مي شود و وضعيت اعضاي فرقه دستگير شده مخصوصا ژنرال كبيري وزير پست وتلگراف دولت پيشه وري  در زندان مراغه را دركتاب خاطرات خود ذكر مي كند
 
در زمان انقلاب 56-57، از جمله فعالان انقلاب و در شب شعر كانون نويسندگان در انستيتو گوته حضور فعال و داشته و
اولين سخنران آن بوده و  در کانون نویسندگان و جمعیت طرفدار آزادی فعالیت می کرده است.
 
 سوم تير ماه ۱۳۵۶، نخستين جلسه‌ی عمومی کانون در دفتر کار مهندس رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای برپا شده و «هيأت دبيران موقت» انتخاب


:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 2122
نویسنده : مهدی

محمدحسن مقدّس مراغه‏ اى

 حجّت‏ الاسلام والمسلمین حاج میرزا محمدحسن مقدّس مراغه ‏اى، یکى دیگر از شهیدان راه فضیلت در قرن چهاردهم قمرى است، که به دلیل دفاع از مشروطیّت و آزادى، و حیثیّت و شرافت انسانى بر مبناى احکام نورانى اسلام، به فیض شهادت نایل آمد. شهادت او، به دست صمدخان، عامل خونخوار و سفّاک محمدعلى شاه قاجار، در شهر مراغه رخ داد و این عمل فجیع، داغ ننگینى بر پیشانى تاریخ نهاد.

 شهید حاج میرزا محمدحسن مقدّس، یکى از علماى پاک‏ نهاد و مشروطه‏ خواه مراغه بود. او روحانى پاکدامن و بافضیلت و غیرت‏مندى بود که با دل‏سوزى و جدیّت تمام، در پیشرفت مشروطه و اندیشه آزادى‏خواهى و استقرار حکومت آزادى و رهایى انسان از قید استبداد و استعمار و استثمار با جان و دل مى‏ کوشید، و با شرکت در مجالس وعظ و سخنرانى، از مشروطه ستایش به عمل مى‏ آورد و دشمنان مشروطه و آزادى انسانى را نکوهش و سرزنش مى‏ کرد، و همین امر موجب شده بود که مخالفان آزادى ملّت ایران، کمر به قتل او ببندند و نقشه نابود کردنش را طرّاحى و اجرا کنند.

 

آرى، در روزگارى که نهضت مشروطه‏ خواهى در سراسر کشور اوج گرفته بود، و علماى نجف و مجتهدان سایر بلاد، یک‏دل و یک ‏زبان از این نهضت انسانى و ضدّاستبدادى حمایت مى‏کردند، مردان و زنان مؤمن و پاکدامن را به شرکت در نهضت فرا مى ‏خواندند، روحانیان پاک‏ نهاد و محبوب و مشهور شهرها و بلاد مختلف نیز دستورات علماى نجف را پى‏گیرى مى‏ کردند و اهالى شهرهاى خود را با بیانى آشکار و سخنانى آتشین و شورانگیز، علیه استبداد و خودکامگى پادشاهان قاجار و حکّام و والیان و دست‏ نشاندگان خونخوار آن‏ها برمى‏ انگیختند.

 

او که ذهنى روشن، اندیشه‏اى باز، تفکّرى نو و سازنده، نطقى آتشین و قدرت بیانى شورانگیز و شرارافکن داشت، هرگاه در محفلى رشته کلام را به دست مى‏ گرفت و باران کلمات و جملات خود را بر ذهن و جان حاضران فرو مى‏ بارید، بیش از چند دقیقه طول نمى‏ کشید که همه حاضران به خرمنى مبدّل مى‏ شدند که جرقه‏ اى در آن افتاده و یک پارچه آتش و شراره و شعله شده‏ اند. همواره، کسانى که از مجالس وعظ و سخنرانى روشن‏گر و آتشین او بیرون مى‏ رفتند، دیگر عهد مى‏ کردند که از آن پس، لحظه ‏اى آرام نمانند و از مبارزه با استبداد سلطنتى و دست‏ نشاندگان و حکّام جور قاجارى دمى غفلت نورزند.

 

زمانى که محمد على شاه قاجار، پس از مرگ پدرش به سلطنت رسید و مجلس شوراى ملّى را به توپ بست و آزادى‏خواهان را به بند و زنجیر کشید، طبق پیشنهادهاى مشاورانش، بر آن شد که براى ریشه‏ کن کردن تفکّر مشروطیّت و آزادى‏خواهى، رهبران و سرکردگان آزادى‏خواهان را از میان بردارد. در نتیجه، عدّه‏اى از عمّال خونخوار و آدمکش خود را واداشت که هرکدام، گروه‏هایى از اوباش را گردهم آورند و تحت فرماندهى گیرند و از خزانه سلطنتى بى‏دریغ پول خرج کنند و رهبران مشروطه‏ خواهان را سر به نیست نمایند



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 2002
نویسنده : مهدی

صمدخان شجاع‌الدوله

  (حاجى صمدخان) ملقب به شجاع‌الدوله. وى یكى از مستبدان بنام است كه با مشروطه‌خواهان آذربایجان نهایت بد رفتارى را معمول داشت. چون براثر مقاومت مردم آذربایجان، عین‌الدوله كه از جانب محمدعلى‌شاه مأمور سركوبى تبریز شده بود، كارى از پیش نبرد و عقب‌نشینى كرد محمدعلى‌شاه صمدخان را با لقب شجاع‌الدوله از تهران به مراغه فرستاد كه به تبریز رود و آزادیخواهان را قلع و قمع كند. صمدخان چون به مراغه رسید، نخست به آزار مردم و گرفتن پول از ثروتمندان پرداخت، و نخستین كسى كه نظر او را جلب كرد تا زهر خشم و كینه‏اش را به او بچشاند و از سایر اهالى شهر نیز زهرچشمى بگیرد ـ كه دیگر جرأت لب كشودن به نام و مرام و بحث مشروطه را نداشته باشند  مرحوم مقدّس مراغه‏اى بود.صمدخان وقتى دانست كه رهبرى مشروطه‏خواهان و إجراى نهضت آزادى‏خواهى در مراغه به عهده این روحانى پاك‏دل است، دستور داد تا او را از خانه‏اش بیرون كشند و با دست و پایى بسته در غل و زنجیر، به نزد او آورند.دستور او بلافاصله انجام شد و آن مرد روحانى و مقدّس، با دست و پایى بسته و شكل و شمایلى رنج‏آور، كشان كشان به نزد صمدخان آورده شد. صمدخان، همین كه آن مرد روحانى و سالخورده را در مقابل خود دید، زبان به فحّاشى و هتّاكى گشود و هرچه ممكن بود، به او بى‏احترامى كرد. آنگاه دستور داد كه دستار از سرش بردارند و ریش و محاسن مباركش را بتراشند.آو دستور داد تا در نیمروز سرد و یخبندان سخت زمستانى آذربایجان، آن روحانى سالخورده و نحیف و ضعیف‏الجثّه را درون حوض آب افكنند.در این صحنه‏هاى دل‏خراش، آن روحانى پاك‏نهاد، دیگر تاب و توان از كف داد؛ به طورى كه دیگر قادر نبود حتّى در داخل آب دست و پایى بزند و از فرو رفتن بى‏اختیار خود در آب یخ‏بسته جلوگیرى كند. صمدخان كه در ایوان نشسته بود و با كیف و لذّتى حیوانى و ددمنشانه آن صحنه‏ها را تماشا مى‏كرد، وقتى دید كه حاج میرزا محمدحسن نیمه‏جان روى سطح آب رها شده و در حال جان كندن است، دستور داد تا پیكر نیمه‏جانش را از حوض بیرون بكشند. آنگاه ریسمانى آوردند و هر دو پایش را بستند و پیكر نحیف و نیمه‏جانش را روى زمین انداختند. مردم در طول راه، این صحنه‏هاى وحشیانه و رقّت‏بار را مى‏دیدند و چون كارى از دستشان ساخته نبود، بغض‏ها را در سینه فرو مى‏خوردند و اشك درد و دریغ مى‏افشاندند سپس رو به تبریز نهاد و در 27 ذوالقعدهء 1326 ه‍ . ق. در خانقاه با آزادیخواهان روبرو شد و آنان را شكست داد و از آنجا روانهء خسروشاه گردید و پس از پیوستن سپاهیانى بدو رو به تبریز نهاد و آن شهر را به محاصره گرفت و بر محلاتى از تبریز دست یافت، لكن آزادیخواهان برابر او ایستادند و او را از تبریز راندند. صمدخان چون در تبریز كارى از پیش نبرد و مشروطه رونقى یافت به مراغه بازگشت و به حكومت پرداخت و خود را طرفدار مشروطه مى‌شناساند؛ اما چون زمزمهء بازگشت مجدد محمدعلى‌میرزا به ایران آغاز شد، صمدخان انجمنى ساخت و به مردمان گفت: محمدعلى‌میرزا خواهد آمد و مرا نوشته است كه به تبریز روم و مشروطه را براندازم. سپس رو به تبریز نهاد و پس از نبردهاى طولانى عقب‌نشینى كرد و دیگر بار از در آشتى درآمد؛ اما پس از آنكه روسها به بهانه‌هائى وارد تبریز شدند و مردم‌كشى را آغاز كردند، صمدخان دیگرباره با پشتیبانى روسیان حكومت شهر را بدست گرفت و خونریزیهاى فراوان كرد و چون بار دیگر كار آذربایجان سر و صورتى یافت، صمدخان چندى از آزار مردم دست كشید؛ اما باز به گردنكشى برخاست و دستور انتخابات را كه بدو رسیده بود نادیده گرفت. پس از سقوط كابینهء علاءالسلطنه و روى كار آمدن كابینهء مستوفى‌الممالك صمدخان از كار حكومت بر كنار شد و به خانهء خود در نعمت‌آباد رفت و آنجا نیز نماند و روانهء تفلیس شد. رجوع شود به تاریخ مشروطه تألیف كسروى و تاریخ هیجده‌سالهء آذربایجان. آقاى مورخ‌الدولهء سپهر در اخبار روز یكشنبهء 11 ژوئیه 1915 م. نویسد: بموجب اخبار واصله از روسیه صمدخان شجاع‌الدوله فرمانفرماى تحمیلى آذربایجان كه با مساعدت روسها پیرامون فجایع و مظالم بى‌شمار گردیده بود در خاك روسیه بمرض سرطان درگذشت. (ایران در جنگ بزرگ ص185).



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 3733
نویسنده : مهدی

بولود قاراچورلو معروف به سهند  

 

بیوگرافی

 

او در سال 1305در مراغه یكی از شهرهای عالم‌پرور آذربایجان، در خانواده‌ای از تبار قاراچورلو از ایلات مشهور و حماسه‌آفرین آذربایجان بدنیا آمد و در سال 1358 با جهان هستی وداع گفت. سهند یكی از بارزترین چهره‌های شعر مقاومت آذربایجان در دوره تسلط استبداد و ستم ملی است. او با برخورداری از استعداد سخنوری سرشار و سیراب نمودن از چشمه فیاض ادبیات فوكلوریك و بدایع زبان خلق و شعر شاعران نامور معاصر پا به عرصه شعر تركی آذربایجانی نهاد.

 

قاراچورلو از شاعران بنام معاصر ادبیات تركی است كه در تك تك اشعار حضور نماد، تاریخ و گوشه‌هایی از فرهنگ آذربایجان را می‌توان یافت. چنانچه در طول حیات شعری‌اش كه با حیات زندگی‌اش سرانجامی داشت در صحنه شعر مقاومت آذربایجان حضور فعال داشته است.

 

بولود قاراچورلو در سال 1325 به جرم شركت در جلسات انجمن ادبی شهر تبریز به حبس محكوم می‌شود. حبسی كه نشان از حضور فعالانه این ادیب بنام معاصر از رساندن پیام خلق آذربایجان در دوران استبداد و ستم به موضوع پرده برمی‌دارد.

 

«سهند» شاعر آزاده‌ای است كه انسان‌دوستی، برادری و برابری در اشعارش موج می‌زند و دفاع از فرهنگ و فولكور آذربایجان و بیان مظلومیت آن و مبارزه در برابر استبداد از دیگر خصوصیات این شاعر است.

 

شعر «سهند» سندی غم‌بار از تهاجمات، تحقیر و ستم‌هایی است در دوره حیات آن شاعر كه بر تارك زبان، آداب و رسوم و سنن آذربایجان روا داشته می‌شد، می‌باشد.

 

از آثار ماندگار و ارزشمند و بیادماندنی بولود قاراچورلو به نظم كشیدن داستانهای ملی و حماسی «دده قورقود» با عنوان «سازمین سوزو»، «شهریارا مكتوب» یا شعر «یاساق» در اعتراض به ممنوعیت زبان تركی قرار می‌دهد كه شعر شهریارا مكتوب، استاد شهریار را شدیداً تحت تأثیر قرار داده منجر به خلق شاهكار دیگر ایشان «سهندیه» می‌شود و دیگر اشعار منظومه‌های جاودان كه نامه و یاد او را جاودانه می‌سازند.

 

 

بولود قاراچورلو شاعر فضاهای وهم آلود

 

بیژن اسدی مقدم

 

بولود قاراچورلو (1358-1305) متخلص به «سهند» آفریدگار اشعاری بیاد ماندنی همچون «شهریار'ا مكتوب» یكی از بزرگترین و صمیمی‌ترین شاعران آذربایجان است كه در بیان قدرت كم نظیر او در تسلط به زبان مادری و خلاقیت در عرصه هنر همین كفایت می‌كند كه استاد بی‌نظیر شعر تركی ـ استاد محمد حسین شهریار ـ درباره او می‌گوید:

 

او دا شئعرین، ادبین شاه داغیدی، شانلی سهند'یم

او دا، سن تك آتار اولدوزلارا شئعریله كمندی

او دا، سیمورغدان آلماقدادی قندی

شئعر یازاندا قلمیندن باخاسان نور سپه‌له ندی

سانكی اولدوزلار اله ندی

سؤز دییه نده گؤره سن قاتدی گولو، پوسته‌نی، قندی

یاشاسین شاعیر افندی

 

بولود قاراچورلو در اقیانوس تحولات اجتماعی ایران زیسته است او میراث‌دار سه شكست در عرصه مبارزات طبقاتی (انقلاب مشروطیت) مبارزات قومی (فرقه دمكرات آذربایجان) و مبارزات ملی (حكومت دكتر مصدق) بوده و بدین ترتیب تجربه ناب او از هستی در یكی از تلخ‌ترین و طوفانی‌ترین برهه از تحولات اجتماعی كه همواره داغ جانكاه شكست و تباهی مجاهدان و آزادیخواهان و سر برآوردن استبدادهای سهمناك‌تر را بر خود داشته انجام گرفته است، روزگاری كه در آن فرزانگان و راست‌قامتان این ملت در زیر چكمه خودكامگان بیشترین هزینه و تقاص را پرداختند و در این میان مردم آذربایجان به واسطه اینكه در هر سه نهضت یاد شده بیشترین نقش را داشته و بالاترین پایداری و استقامت را نموده بودند بیش از دیگر هموطنان خود مورد ظلم و ستم استبداد شاهنشاهی فرا گرفته و عواقب ناگوار آن را چشیدند.

 

اشعار بولود قاراچورلو را شاید بتوان از جهت ایماژ شاعرانه و خلق فضای ترس‌آور و وهم‌آلود در ردیف پیش رمان‌های رئالیستی صادق هدایت بخصوص «بوف كور» نمایشنامه‌ها و داستان‌های كوتاه دكتر غلامحسین ساعدی بویژه «عزاداران بیل» همچنین رمان «سنفونی مردگان» عباس معروفی محسوب نمود. یعنی هم طراز قله‌های ادبیات داستانی معاصر ایران كه با استعداد هنری شگرف و صمیمیت و صداقتی كم نظیر با زندگی و آثار قلمی خود و با سینه‌ای گشاده به مصاف خودكامگانی كه شعور انسان را تحقیر می‌كردند رفته، و عمیق‌ترین بنیان استبداد را كه ریشه در ذهن و روان تاریخی این ملت دارد یعنی «ترس» و «واهمه» را به ریشخند گرفته و از سر بریده، نترسیدند.



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 2143
نویسنده : مهدی

ابوالقاسم آزاد مراغه‏ ای

 (1325 -1261 ش)، روزنامه‏ نگار و نویسنده.

 ابوالقاسم آزادمراغه ای فرزند میرزا عبدالمحمد ثقة الاسلام در دی ماه ١٢۶١ ش در مراغه متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه در مراغه در سن هفده سالگی از سوی پدر راهی نجف شد تا به کسوت روحانیت درآید. در نجف نزد آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ حسن ممقانی و فاضل شربیانی به مدت پنج سال و نیم به تحصیل پرداخت و با کسوت روحانیت به ایران بازگشت. اما به رغم میل پدر از روحانیت کناره گرفت ، به تهران رفت و به آموزگاری وفراگیری زبان فرانسه مشغول شد. آزادمراغه ای دوسال در تهران بود و سپس برای فراگرفتن علوم جدید راهی اروپا شد. در باکو همراه با چند تن دیگر از ایرانیان مدرسه ای تأسیس کرد  و مدت یازده سال به سیاحت و اقامت در کشورهای ترکیه ، یونان ، مصر ، فرانسه ، انگلستان بلژیك، هلند، حجاز ، هندوستان و...پرداخت. در ایام اقامت در انگلستان به فکر تغییر خط فارسی افتاد؛ این در زمانی بود که اندیشه تغییر خط و زبان فارسی از مدتی پیش در بین برخی از تجددگرایان ایرانی باب شده و مورد بحث بود. او با همین تفکر به ساختن لغات فارسی پرداخت. از انگلستان راهی هندوستان شد و در کالج علیگر به آموزش زبان انگلیسی پرداخت  و به همکاری با روزنامه حبل المتین نیز مشغول شد. در پنج سالی که در هند اقامت داشت ، با توجه به زمینه مساعد موضوع واژه سازی در هند و دسترسی آسان به فرهنگهایی چون دساتیر و برهان قاطع ، مجموعه ای از هشت هزار لغت فارسی به همراه با معادل انگلیسی آنها تحت عنوان فرهنگ نوبهار ایران  فراهم کرد. در آغاز جنگ جهانی اول در حالی که به هشت زبان و به خطوط باستانی ایران مسلط بود به ایران بازگشت. در ایران به استخدام وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه درآمد  و مدتی نیز در روزنامه ارشاد به مسائل مختلفی چون مالیات ، « گفتار پارسی » به نگارش سلسله مقالاتی تحت عنوان روزنامه خوانی و زبان پرداخت و در این مقالات از کلمات فرهنگ خود استفاده می کرد . در این اوقات بود که بنا به تشویق دیگر مروجان اندیشه تغییر خط و باستانگرایی در سال ١٢٩۴ ش" نامه پارسی" را منتشر کرد. اولین شماره آن در٢٩ خرداد ١٢٩۵ در تهران منتشر و آزاد در مقدمه ای خطاب به مادر میهن از اینکه زبان شیوا و شیرین فارسی به زبان تلخ بیگانگان در آمیخته شکوه کرد. سپس به انگیزه نگارش این نشریه پرداخت. این نشریه اولین نشریه ای بود که در آن با حمایت یکسره « ایرانیان پاک نژاد و پارسی خواه » از واژگان فارسی استفاده می شد. قصد آزاد این بود که در هر شماره مجله صفحه ای را به واژگان فرهنگ خود اختصاص دهد و از اولین شماره در مقابل واژگان جدید معنی آن رامی آورد. و ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس قاجار نیز قطعه ای در وصف آزاد و تحسین اقدامش سرود. افراط وی در باستانگرایی به حدی بود که از تاریخ باستانی که مبدأ آن تاجگذاری کیومرث بود  استفاده می کرد. این نشریه دو سال انتشار یافت و در آن از افرادی چون شیخ الرئیس ، مجدالاسلام کرمانی و اعتصام الدوله مطلب منتشر می شد؛ و کسانی چون مستوفی الممالک و محمدولی خان سپهسالار اعظم و سردار مؤید نیز به آن کمک مالی می کردند. آزادمراغه ای به پاس انتشار این نشریه موفق به دریافت نشان علمی دانش از سوی وزارت معارف شد.

ابوالقاسم خان آزادمراغه ای در حین انتشار روزنامه به دموکراتها پیوست و در محافل مختلف به نطق در مخالفت با دولت وثوق الدوله می پرداخت. او پس از نامه پارسی مدت کوتاهی به انتشار روزنامه ای به نام آسایش اقدام کرد. اولین شماره این روزنامه در فروردین سال١٢٩٩ منتشر شد؛ اما هیجده شماره بیشتر از آن انتشار نیافت. علت توقیف نشریه فعالیتهای سیاسی آزاد مراغه ای در حزب دموکرات در مخالفت با دولت وثوق الدوله بود که منجر به دستگیری وی شد. آزاد مدتی در حبس بود و پس از آزادی امتیاز این روزنامه رابه میرزا ابوطالب شیروانی بنان السلطنه واگذار کرد ، وخود به همیاری همسرش شهناز رشدیه دختر میرزا حسن رشدیه درمرداد سال ١٢٩٩ ش نشریه ای به نام نامه بانوان منتشر کرد.



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
تاریخ : یک شنبه 24 فروردين 1393
بازدید : 3221
نویسنده : مهدی

اسماعیل حمیدیه ( نشید)

 اسماعیل حمیدیه متخلص به ( نشید) به سال 1295هجری شمسی در شهر مراغه دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مراغه و اورمیه به پایان رسانید. پایان تحصیلات دوره متوسطه او مصادف بود با جنگ جهانی دوم و فوت پدر که نتیجتا مسئولیت و کفالت خانواده بر وی محول می گردد. با وجود استعداد فوق العاده و علاقه وافر به ادامه تحصیل و یادگیری که یکی از خصیصه های اخلاقی وي بود و همیشه

نیز این مسئله را به فرزندان و نزدیکان و آشنایان خود توصیه و آنان را تشویق به فرا گیری و تحصیل علم و هنر می نمود خود به علت مشکلات خانوادگی و مسئولیت هائی که بر عهده گرفته بود قادر به ادامه تحصیلات منظم و دانشگاهی نشد ولی لحظه ای از یاد گرفتن و مطالعه باز نایستاد.


حمیدیه ضمن فعالیت های ادبی و فرهنگی خود از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و تولیدی نیز غافل نبود. از همان آغاز جوانی به فعالیت های کشاورزی و تولیدی روی آورده و در احیای کشاورزی منطقه به خصوص در ایجاد باغات و مزارع قدم های موثری برداشته است. روی این اصل با طبیعت بیشتر مانوس گشته و در سرودن اشعارش بیشتر از طبیعت الهام گرفته است.

 

حمیدیه مردی وطن پرست و اجتماعی و دارای بیان و قلم قوی و از شم سیاسی ویژه ای برخوردار بود به طوری که بیان و نوشته های او هر شنونده و خواننده را تحت تاثیر فراوان قرار می داد و نظریات او در مسائل سیاسی همیشه مورد تائید دیگران بود. لذا به لحاظ آگاهی و بینش سیاسی و معلومات جامع و قدرت بیان, دوستان و هواداران بسیاری از تمام طبقات جامعه داشت و بهترین مشاور و راهنمای دوستان و آشنایان
خود بود. سرودن شعر را از جوانی شروع کرد و بعد ها به عضویت اغلب انجمن های ادبی در امد و با بسیاری از شعرا و نویسندگان از جمله استاد محمد حسین شهریار شاعر نامی آذربایجان دوستی بسیار نزدیک داشت. قسمتی از سروده های وی در کتابی تحت عنوان سایه روشن در سال 1353 یعنی در زمان حیات خود شاعر چاپ و منتشر گردید در صورتی که بسیاری از اشعار و غزلیات او هنوز به چاپ نرسیده است.

 

اسماعیل حمیدیه ( نشید) در هفتم آذر ماه سال 1357بر اثر سکته قلبی دیده از جهان فرو بست و در گورستان زاد گاهش گلشن زهرا به خاکسپرد.



:: موضوعات مرتبط: مشاهیر مراغه , ,
:: برچسب‌ها: مشاهیر مراغه ,
................................................................. شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم این درست... اما جدایی اشتباهی دیگر است در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن این قضاوت... انتقام از بی گناهی دیگر است ./ mehdi.poormoheb@gmail.com *** https://telegram.me/mahdipoormoheb *** ................................. ***

نظر شما در مورد وبلاگ چیست؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مراغه کهن شهر ایران و آدرس nuga.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2592
بازدید دیروز : 287
بازدید هفته : 2592
بازدید ماه : 4307
بازدید کل : 10773
تعداد مطالب : 650
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 2


RSS

Powered By
loxblog.Com