معاون رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه استانداران اصلاحطلب سال ۸۴ کار را رها نکردند، گفت: اگر آقای خاتمی سال ۸۴ شیخوخیت میکرد کار به اینجا نمیکشید.
به گزارش جهان به نقل از فارس، زیاد تغییری نکرده بود. همان کت و شلوار شیک و اتو کشیده با موهای جو گندمی موجدار. هرچند یک شخصیت ورزشی محسوب میشود اما دستی هم در سیاست دارد. خودش میگوید که «همه فن» است.
متولد ۱۳۳۰ شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی است و علاقه فراوانی به شعر و دیوان شهریار دارد.
محسن مهرعلیزاده که میگوید در عرصه سیاسی تنها زندگی کرده است، از سال ۷۶ تا ۸۰ استاندار خراسان و از ۸۰ تا ۸۴ معاون رئیس دولت اصلاحات و رئیس سازمان تربیت بدنی بوده است.
مؤسس جهاد سازندگی و هیئتهای هفت نفره در آذربایجان شرقی، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل سازمان عمران کیش، معاون امور نیروگاههای سازمان انرژی اتمی، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری شاهد، رئیس فدراسیون بینالمللی زورخانهای و معاون صنعتی و بهره برداری وزیر صنایع سنگین و عضو هیئت عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران از دیگر سوابق اجرایی وی محسوب میشود.
در انتخابات سال ۹۲ یکی از کاندیدای احتمالی بود که برای ورود به میدان رقابت با دیگر کاندیدای اصلاحطلبان همچون آقای عارف و جهانگیری وارد اجماع شد اما تا آخرین زمان قانونی ثبتنام فرمان ماشینش به سمت خیابان فاطمی نچرخید. چرا که میگوید تجربه سال ۸۴ مانع از رفتن به وزرات کشور شد.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی تفصیلی فارس با محسن مهرعلیزاده است:
* زمزمههایی وجود داشت که شما میخواهید استاندار آذربایجان شرقی بشوید. میخواستیم در ابتدا برای مخاطبین ما توضیح بفرمائید که اصل قضیه چه بود و چرا تحقق پیدا نکرد.
*استانداری بنده در آذربایجان شرقی و خراسان به دلایلی محقق نشد*
مهرعلیزاده: من ابتدا تشکر میکنم و از زحماتی که میکشید. مایه افتخار است که مراکزی همچنان فعال با این میزان و درصد رشد در کشور در بُعد خبررسانی و اطلاعرسانی به مردم وجود دارد چرا که یکی از شاخصههای رشد مردم همین مسئله گردش اطلاعات، خبر و آگهیرسانی است.
یکی از پیشنهادهایی که برخی از آقایان به ویژه نمایندگان محترم آذربایجان شرقی داشتند، استانداری آذربایجان شرقی بود چراکه بنده سابقه استانداری در استان خراسان داشتهام. گرچه در مجموع برای رفتن به هر استانی آمادگی نداشتم اما استان آذربایجان شرقی استانی بود که بنده در آنجا متولد شده بودم و احساس میکردم دینی به مردم آن مرز و بوم دارم. در انتخابات سال ۸۴ نیز استانهای آذربایجان غربی، شرقی و استان اردبیل لطف خاصی به بنده داشتند و بنده برای قدردانی نه به عنوان استاندار بلکه به عنوان رُفتگر نیز برای این مردم خدمت کنم. امروز نیز میگویم و شوخی هم ندارم اگر امروز هم دستور دهند به عنوان یک خادم ساده مردم بروم این کار را انجام خواهم داد. اما بعدها به دلایلی این کار انجام نشد.
* استانداری شما برای خراسان رضوی نیز مطرح شده بود.
مهرعلیزاده: بله. خراسان نیز بعد از پیشنهاد استانداری آذربایجان شرقی، به من داده شد ولی واقعاً بنده نیز دیگر پیگیری نکردم که چرا صورت نگرفت.
* یعنی از شما برنامه و طرح خواسته بودند؟
مهرعلیزاده: صحبتهای بسیار زیادی شد. از سوی وزارت کشور و دولت تلفن کردند و از من خواستند که آیا میپذیرید این کار را انجام دهید و بنده نیز گفتم میپذیرم اما بعدها این نیز در فرآیند عمل اتفاق نیفتاد.
*سال ۸۴ از نظام متوقع بودم/ نباید رد صلاحیت میشدم چون مسائل من اصلاً سیاسی نبود
* به بحث انتخابات سال ۸۴ گریزی زدید. آن زمان که شما ردصلاحیت شدید و مقام معظم رهبری برای حضور شما در انتخابات حکم حکومتی صادرکردند چه حس و حالی داشتید؟
مهرعلیزاده: بنده بعدها که در یک جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم حتی از ایشان تشکر هم کردم چرا که ایشان به هر حال عنایت کرده بودند و به لحاظ خدمتی که از بنده در استان خراسان ملاحظه کرده بودند، در مورد آن رد صلاحیتی که صورت گرفته بود، عکسالعمل نشان دادند و فرمودند مجدداً بررسی شود تا اینکه تأئید شد.
*از رد صلاحیتم در سال ۸۴ ناراحت نشدم*
بنده به عنوان سربازی از نظام هم خودم را متوقع میدانستم چرا که اصولاً نباید چنان تصمیمی گرفته میشد که بنده رد صلاحیت شوم. در محاسبات خود نیز هیچ دلیلی بر رد صلاحیتم نمیدیدم چرا که مسائل بنده سیاسی نبود که بگویند خطی و یا جناحی بوده است.
بنده از ته دل میگویم که از رد صلاحیت اصلاً ناراحت نبودم اما از عنایت مقام معظم رهبری بسیار خوشحال شدم.
* این نامه مقام معظم رهبری درخصوص سال ۸۴ موردی بینظیر بود یعنی نه قبل از آن اتفاق افتاده بود و نه بعداز آن به تعبیر دیگر هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاده بود که مقام معظم رهبری یک نامه رسمی و رسانهای به این شکل منتشر کنند.
مهرعلیزاده: بنده در مورد نفر دوم (معین) واقعاً نمیدانم اما تا آنجایی که خاطرم هست از زمانی که دانشجو بودم یعنی از سال ۵۳ نزدیک به ۴۰ سال پیش با مقام معظم رهبری که در مشهد تشریف داشتند در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی از دور و نزدیک به ایشان ارادت داشتم و بعد نیز همینطور. حتی بخشی از حرکتهایی که در دانشگاهها انجام شد به طور مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط با مقام معظم رهبری صورت میگرفت. شاید آن زمان مقام معظم رهبری بنده را به اسم نمیشناختند چرا که ایشان یکی از فعالان مطرح سیاسی-فرهنگی کشور بودند اما بعداً از زمانی که مقام معظم رهبری رئیسجمهور و امام جمعه تهران بودند از آن زمان به بعد با ایشان ارتباط داشتم و بنده به عنوان یک سرباز میشناختند. چهار سال قبل از اینکه بنده نیز در دولت باشم به عنوان استاندار خراسان نیز خدمت میکردم و مقام معظم رهبری نیز از نزدیک از کارهای بنده آشنا بودند و به این دلیل بود که ایشان این عنایت خاص را داشتند. بنده معتقدم که در مورد صلاحیتیم در سال ۸۴ از بعد سیاسی و اعتقادی نباید ایرادی وجود داشت، شاید از بعد کفایت مدیریتی اگر هم چیزی هم بود در مورد استانداری من در استان خراسان بود چرا که این استان یک پنجم خاک کشور را تشکیل میداد.
استان خراسان استانی بود که به قول معروف «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری». یعنی هرگونه مسئله امنیتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در این استان وجود داشت اما این مسائل به نحو مطلوبی حل شده بود، بنابراین معتقدم که نباید از لحاظ قابلیتهای مدیریتی محدود میشد و اینها نیز برای مقام معظم رهبری روشن بود.
* شما در مقطعی گفتید که نظام سرباز میخواهد نه سردار، منظورتان از اظهار چنین سخنی چه بود؟
مهرعلیزاده: در سال ۶۸ که مدیرعامل سازمان عمران کیش شده بودم ۳۳سالم بود. یعنی بنده را به کیش فرستادند و گفتند اینجا یک جزیره است هیچ چیز هم ندارد. یک ریال هم به شما پول نمیدهیم و میخواهیم اینجا را تبدیل به منطقه آزاد کنید و سرمایهگذار بیاورید. اولین جلسهای که بنده با چند سرمایهگذار گذاشتم تا تشویقشان کنم که سرمایهگذاری کنند به من گفتند برنامه شما برای آباد کردن این جزیره چیست و بنده نیز گفتم من واقعاً سرباز شما هستم و نیامدهام که فرمانده و یا امیر برای شما باشم. در آن زمان اصطلاحی به کار میبردند مبنی بر اینکه کسی که در منطقه آزاد فعالیت میکند به معنای امیر آن منطقه است. یعنی آن شخص را با امیر اشتباه میگرفتند اما من به دوستان گفتم من نمیخواهم امیر شما باشم بلکه میخواهم سرباز شما باشم و راه را برای شما باز کنم و شما به عنوان صاحبان فکر، اندیشه و سرمایه بیایید و این منطقه را آزاد کنید و واقعاً این رمز و ته دل من بود و به شکر الهی کارهای بسیار خوبی در آن مدت دو الی سه سال صورت گرفت.
این سرباز بودن در شاکله شخصیتی من است و بنده همه جا معتقدم که باید یک سرباز بود. خیلیها ممکن است این حرفها را بزنند و شاید در حد یک شعار باشد. اما بنده معتقدم اگر فرد احساس کرد که در یک جامعه از همه کوچکتر و دانشش از همه کمتر است در گرفتن ایده و راهکار از دیگران پیشی خواهد گرفت اما اگر فرد کبر و غرور ورزید قطعاً هلاک میشود.
*شعار «نظام سرباز میخواهد نه سردار» کنایه به شخص خاصی نبود/ ۲ کاندیدا از این شعار گلهمند بودند*
این شعار بنده که نظام سرباز میخواهد نه سردار واقعاً کنایه به هیچکس نبود. چرا که برخی از این سخن من ناراحت شده بودند که آقای مهرعلیزاده اسم سردار را آورده است کنایه به فلان رقیب زده است. خیر هرگز چنین چیزی نبود چرا که بنده همیشه میگفتم یک سرباز هستم و مقابل سردار همواره یک سرباز وجود دارد. مجدداً تکرار میکنم من قصد کنایه زدن به هیچ کسی را نداشتم چرا که بعدها شنیدیم یکی دو تا از کاندیداها از این قضیه گلهمند بودند.
* یک شناخت کلی از شخصیت شما نشان میدهد که بیگدار به آب نمیزنید اما حال سؤال این است که چه شد سال گذشته در رقابتهای ریاستجمهوری گفتید میخواهم کاندیدا شوم و بعد هم نامنویسی نکردید. شما حتی گفته بودید اجماع هم اگر در طیف اصلاحطلب صورت بگیرد گزینه بر روی شما و آقایان عارف و جهانگیری است.
مهرعلیزاده: بله کاملاً درست است چرا که ما با محاسبه جلو آمده بودیم و تقریباً انتهای پیشبینیهای ما نیز این بود که یک نفر از آن سه نفر کاندیدا میشود و آن یک نفر تا آخر در صحنه خواهد ماند.
* چه کسی میخواست این تصمیم را بگیرد که از سه نفر به یک نفر برسید؟
مهرعلیزاده: جمع دوستانی که در اردوگاه اصلاحطلبی تصمیم میگرفتند.
* منظورتان شورای مشورتی آقای خاتمی است؟
مهرعلیزاده: بله. شورای مشورتی آقای خاتمی، البته از مهرماه سال ۹۱ که بنده یک صحبتی کرده بودم اینگونه نبود که شورای مشورتی تشکیل شده و این شورا تکلیف کرده باشد که شما سه نفر بروید با هم اجماع کنید اما به طور طبیعی بنده، آقای عارف و آقای جهانگیری اعلام آمادگی کرده بودیم و در جمع اصلاحطلبان به طور طبیعی این پروسه پیش میرفت که این سه کاندیدای اصلاحطلب که هرکدام روحیه خاص خود را دارند (به عنوان مثال بنده یک روحیه معتدل مقبول هر دو جناح، آقای عارف روحیه مشابه بنده و آقای جهانگیری دارای روحیه خاص دیگری)، روند کار سیاسی و انتخابات پیش برود و در نهایت به شخصی برسد که شانس بیشتری در انتخابات دارد.
این روند ادامه داشت تا سه چهار روز قبل از انتخابات که قرار بود شورای مشورتی آقای خاتمی تصمیم بگیرد.
* شما میگویید که ما در اجماع به نتیجه نرسیدیم و از سوی دیگر ما دیدیدم که آقای عارف که در اجماع شما حضور داشت برای ثبتنام پیشقدم شد و شما و آقای جهانگیری اصلاً ثبتنام نکردید، بنابراین ناخودآگاه این ذهنیت در ذهن افراد به وجود میآمد که اجماع بر روی آقای عارف صورت گرفته بود.
مهرعلیزاده: در روزهای آخر اتفاقات ویژهای افتاد و شاید اجازه نداشته باشم چیزی بگویم چرا که بنده خودم از جمله افراد مشمول آن تصمیمات بودم. یعنی به عبارت دیگر بنده اتخاذ کننده تصمیمات نبودم اما اتفاقاتی در روزهای پایانی افتاد که تقریبا انتخاب یک نفر از میان سه نفر به صورت مشخص صورت نگرفت و دقیقا به این نتیجه رسیدند که تا در مرحله بعدی که برای فعالیت و شناساندن کاندیدا وقت است و اقبال خود را بیشتر نشان دهد، هر سه نفر ثبتنام کنند اما بنده و آقای جهانگیری ثبتنام نکردیم و فقط آقای عارف ثبتنام کرد.
*به دلیل تجربه سال ۸۴ ثبتنام نکردم*
* چرا شما ثبتنام نکردید؟
مهرعلیزاده: بنده به دلیل تجربه سال ۸۴ ثبتنام نکردم و چون سال ۸۴ افرادی که از لحاظ فکری به هم نزدیک بودند در انتخابات حضور یافتند تفرق ایجاد و نتیجه دیگری حاصل شد، بنابراین بنده نیز به دلیل همان تجربه ترجیح دادم که دیگر این دوره ثبتنام نکنم.
* آقای مهندس! خیلی از افرادی که در اردوگاه اصلاحطلبی هستند معتقدند آقای مهرعلیزاده اصلاحطلب بدلی است چرا که سال ۸۴ با ورودش به انتخابات سبب شد تا یکی مثل آقای احمدینژاد از سبد آرای مردم بیرون بیاید. آیا بازخورد این صحبتها بود که سبب شد شما در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نامنویسی نکنید؟
مهرعلیزاده: این اصطلاح بدلی را اولینبار شما دارید به من اتهام میزنید.
* آقای مرعشی و آقای کواکبیان چنین عقیدهای را دارند، آقای کواکبیان گفتهاند که اصلاحطلبان بدلی کسانی هستند که احمدینژاد را رئیسجمهور کردند.
مهرعلیزاده: بله. خاطرم هست، آقای کواکبیان در جهت دفاع از خودش گفته بود که خیر بنده اصلاح طلب بدلی نیستم و فلان افراد بدلی هستند.
* آقای مرعشی نیز مشابه اظهارات آقای کواکبیان را بیان کردهاند.
مهرعلیزاده: آقای مرعشی را اطلاع ندارم. ولی اینکه به بنده گفته شود که اصلاحطلب بدلی هستی را اولین بار از شما میشنوم اما به هر حال هرکسی میتواند هر حرفی که دوست دارد بزند.
*مهرعلیزاده تشخیص داد که سال ۹۲ ثبتنام نکند/ کسی به من نگفت ثبتنام کنم یا نکنم*
* آقای مهرعلیزاده شناختی که نسبت به شما است نشان میدهد که شما سال ۸۴ طرح و برنامه داشتید. سؤالی که پیش میآید این است که چه چیزی باعث شد که ثبتنام نکنید یعنی به شما گفتند ثبتنام نکنید یا بازخورد و عملیات روانی همین اظهارات برخی از اصلاحطلبان بود که سبب شد ثبتنام نکنید.
مهرعلیزاده: یکی از ویژگیهای من در زندگی این است که اول خدا را ملاک قرار میدهم. مصلحت نظام جمهوری اسلامی، نصیحت و ارشادی که بزرگترها میکنند، برایم از ارزش بسیاری برخوردار است. غیر از این نیز من پایبند هیچ انقیادهای حزبی و جناحی نیستم. اینکه فلان شخص این حرف را زد پس چون اصولگراست حرف بدی است و چون اصلاحطلب این حرف را زده ،حرف خوبی است اصلاً برای من ملاک قرار نگرفته است چرا که میزان، اعتقادات، باور، فکر و مصلحت کشور است.
من واقعاً سرباز نظام هستم و کارم را نیز از سپاه شروع کردم و اولین قدمی نیز که برداشتهام تشکیل جهاد سازندگی و سپاه بوده است. درست روز ۲۲ بهمن ما کمیته انقلاب اسلامی تشکیل دادیم و شب ۲۳ بهمن که آن زمان بنده یک دانشجو بودم و تا کنون اسلحه به دست نگرفته بودم اسلحه به دست گرفتم و از شهر و مردم حفاظت و پاسداری کردم، بنابراین وقتی بنده میگویم سربازم واقعاً سرباز هستم و برایم رضایت خدا و مردم اصل است شاید این به خواست آن حزب خوش بیاید و آن حزب خیر. به بنده هیچ ربطی ندارد شاید برخیها بگویند فلانی اصولگرای بدلی و اصلاحطلب بدلی است. این مسائل اصلاً مهم نیست اما آنچه که اتفاق افتاد این بود که مهرعلیزاده مستقل در اردوگاه اصلاحطلبی به عنوان سه نفری که به مرحله بررسی نهایی رسید، تشخیص دادم که نباید ثبتنام کنم و هیچکس نیز نه به من گفت ثبتنام کنم و یا نکنم.
*حضور من در انتخابات سال ۸۴ به منظور ریزش رای هاشمی یک تخیل و توهم است/ برخیها زیادی مسائل را از عینک سیاسی میبینند*
فارس: آقای مهرعلیزاده! این سؤال از این جهت پیش میآید که شما قبلاً گفته بودید که نظر این شورا و شخص آقای خاتمی بر روی شماست اما یکباره میبینیم که شما ثبتنام نمیکنید به طور طبیعی این سؤال طرح میشود که شاید نظر آقای خاتمی و یا شورای مشورتی ایشان برگشته است. حتی برخیها میگویند سال ۸۴ حضور شما سبب شد که رأی آقای هاشمی بریزد حال شما این را قبول دارید یا خیر؟
مهرعلیزاده: هرکسی میتواند تحلیل خود را داشته باشد اما برخیها زیادی مسائل را از عینک سیاسی میبینند، حتی در خانهشان وقتی میوهای از دست فرزندانشان به زمین میافتد سیاسی تحلیل میکنند. در مورد سؤال اولتان که گفتید از تأئید صلاحیتتان در سال ۸۴ چه احساسی داشتید واقعاً من از نظام متوقع بودم و نظام نیز به توقع من پاسخ داد. معتقدم اینکه گفته شود مهرعلیزاده به کارزار انتخابات برگشت تا رأی آقای هاشمی ریخته شود یک تخیل و یا توهم است.
* تخیل یا توهم؟
مهرعلیزاده: مگر فرقی هم با هم دارد، جفتشان از یک تفکر سرچشمه میگیرد. من سال ۸۴ تنها وارد عرصه انتخابات شده بودم و در عرصه سیاسی نیز تنها زندگی کردهام بنابراین انتظار دارم واقعبینانهتر به این مسائل نگاه شود. اگر در سال ۸۴ عدهای مسائل را واقعیتر نگاه میکردند شاید این اتفاقات نمیافتاد. بنده هم شاید جزو آن عده باشم.
* منظورتان از این واقعبینانهتر نگاه میکردند را درست متوجه نمیشوم؟
مهرعلیزاده: در محاسبه ابعاد، ارزشها و اندازه آدمها را در نظر بگیرند یعنی به عنوان مثال در سال ۸۴ که بنده با مینیبوس در عرض یک ماه با هزینه بسیار کم که حتی یک نماینده مجلس نیز بیشتر از این برای تبلیغات خود هزینه میکند با تمام اخلاص توانستم در چند شهر سخنرانی و نزدیک به ۷۸ درصد از آرا را به خودم اختصاص دهم که این بیانگر این است که ترکیب دل مردم با این کاندیدا گره خورده است. بنابراین به جای اینکه این مسائل را محاسبه کنند و ارزش بدانند و در انتخابات و محاسبات بعدی خود واقعبینانهتر حرکت کنند در جهت تخریب وی حرکت کنند. در سال ۸۴ رأی من در سه استان رأی اول بود آیا این نباید دیده میشد و این را نباید میدیدند و حالا بگویند که فلانی آمده بود تا رأی فلان شخص را خراب کند. به نظر بنده اینگونه اظهارنظرها تخیل است.
*تعدد کاندیدا در انتخابات اصلاً بد نیست/ هنوزم بر تعدد کاندیدا اعتقاد دارم*
* شما در مصاحبهای گفتهاید که تعدد کاندیدا در سال ۸۴ خوب بود ولی امروز میگویید که بنده کاندیدا نشدهام تا به وضعیت سال ۸۴ دچار نشویم. برای من قابل لمس نیست که چرا سال ۸۴ تعدد کاندیدا خوب بود و سال ۹۲ از تکرار وضعیت سال ۸۴پرهیز میکنید.
مهرعلیزاده: برخیها به این تعدد کاندیدا ایراد میگرفتند در حالیکه بنده بر این باور هستم که تعدد کاندیدا اصلاً کار بدی نیست و امروز نیز همین اعتقاد را دارم چرا که وقتی ۱۰ نفر کاندیدا میشوند ۱۰ ایده و تفکر در ۱۰ فضا کاندیدا شدهاند و مردم حرفهایشان را میشوند اما اگر در انتهای فعالیتها برخیها که در این قضیه مقداری بعضیها را به حساب نمیآوردند، جمع میشدند و همچون ائتلاف اخیر عراق به نتیجه میرسیدند که کار بسیار خوبی بود. چرا که این اقدامی است که در نظامهای دموکراتیک کار شناخته شده، مغتنم و ضروری است. سال ۸۴ نیز در وحله اول تعدد کاندیدا بسیار مفید بود چرا که شور و هیجان بسیاری در کشور ایجاد شد به گونهای که فضا دوقطبی نبود و همه میتوانستند در آن فضا حرفهایشان را بزنند. در دو قطبی بودن بسیاری از حقایق فنا میشود و بخشی از انرژی کاندیدا به حق و یا ناحق در جهت جوابگویی برای حذف رقیب صورت میگیرد.
در حالیکه وقتی فضای انتخابات به چند قطبیبودن تغییر جهت میدهد فرد در جهت تخریب طرف مقابل نیست بلکه سخن خود را میگوید. وقتی در کشور ما هنوز حزبها فعال نیستند به عبارت دیگر وقتی دو حزب قوی که بتوانند با هم رقابت کنند وجود ندارد، خیلی خوب است که افراد و حزبهای متعدد تا آخر انتخابات حرفهای خود را بزنند و آخرش جمع شدن اینها بر روی هم سبب میشود که رأی بالا حاصل شود. سال ۸۴ نیز باید همین اتفاق میافتاد اما متأسفانه این قسمت آخرش صورت نگرفت. چون سال ۸۴ این تجربه را داشتم و میدانستم که کاندیدا با هم ائتلاف و یا اجماع نمیکنند و در نهایت به تفرق میرسند، باعث شد من این بار وارد عرصه انتخابات نشوم.
* همانطور که شما نیز اشاره کردید جناح اصلاحطلب در مورد سال ۸۴ بزرگترین انتقاد را به کاندیدای همطیف خود دارد و تعدد کاندیدا در آن سال را مضر میداند حتی عدهای از اصلاحطلبان کاندیداهایی که سال ۸۴ از دور رقابتهای انتخابات کنار نرفتند را اصلاحطلب بدلی میدانند.
مهرعلیزاده: یعنی آنهایی که از دور انتخابات کنار نرفتند اصلاحطلب بدلی بودهاند؟
* این حرف ما نیست برخی از آقایان اصلاحطلب این حرف را میزنند.
مهرعلیزاده: یعنی همهشان بدلی بودند؟
*بهتر است اینگونه بگویند که هر سه کاندیدای اصلاحطلب سال ۸۴ بدلی بودند*
* کاندیدای اصلاحطلبان در سال ۸۴ شما، آقای معین و آقای کروبی بودید.
مهرعلیزاده: پس اگر اینگونه است باید بگویم هر سه این کاندیدا اصلاحطلب بدلی بودند، نمیشود متمایز کنند که فلانی اصلاحطلب بدلی است یا فلانی نیست یعنی چون این کاندیداها کنار نکشیدند، از لحاظ ریاضی جمع میشود که اصلاحطلب بدلی هستند. چند نفر از اصلاحطلبان چنین اظهاراتی را داشتند بنابراین ما هم آنها را راهنمایی میکنیم. بنده ریاضی خواندهام در سیستم ریاضی اینگونه است که اگر بخواهیم به نتیجه برسیم باید استنباط کلی شود. اگر بنا است که گفته شود در جناح اعتدال، اصلاحطلبی و اصولگرایی چند نفر کاندیدا شدهاند،چون تعدد کاندیدا بود و تعدد کاندیدا بد است و چون کنار نکشیدند بنابراین همه آنهایی که کنار نکشیدهاند بدلی هستند. اما نمیشود اینگونه قضاوت کرد.
* سال ۸۴ اصلاحطلبان اتاق فکری نداشتند که مانع این تعدد کاندیدا شوند.
مهرعلیزاده: آن زمان برای اصلاحطلبان اتاق فکری وجود نداشت به عبارت دیگر در سال ۸۴ اصلاً جمعی وجود نداشت که بخواهد برای اصلاحطلبان تصمیم بگیرد.
* شورای مشورتی آقای خاتمی نیز وجود نداشت؟
مهرعلیزاده: اصلاً سال ۸۴ چنین چیزی نبود، برخی از دوستان حتی میگویند در آن ایام آقای خاتمی پا جلو میگذاشت و شیخوخیت میکرد اصلاً قضیه به اینجا نمیکشید. عدهای این ادعا را دارند حال درست یا نادرست بنده به آقای خاتمی احترام ویژهای داشته و دارم اما شیخوخیت ایشان میتوانست کار را حل کند. اما به نظر من این استنتاج که فلانی قدش کوتاه است، فلانی دکتر، مهندس، روحانی و یا... است اصلاً ملاک نیست. سال ۸۴ شش نفر به میدان آمدند و تجربه خوبی بود. معتقدم من تنها کسی بودم که از تجربه سال ۸۴ استفاده مثبت کردم. من هنوز هم به تعدد کاندیدا اعتقاد دارم چرا که مردم را بیشتر با برنامهها آگاه میکند و در این دوره نیز چون کاندیدا به اجماع نرسیدند بنده از همان ابتدا نامزد نشدم چون میدانستم به همان نقطه منجر میشود و از تجربه سال ۸۴ استفاده کردم. من عدم ورود به انتخابات را به دلیل منفعت کشور انجام دادم و نمیخواستم آرا شکسته شود.
* با توجه به تصمیمی که اصلاحطلبان در کنارهگیری از آقای عارف در انتخابات گرفتند برخیها معتقدند که اصلاحطلبان با اشراف بر عدم رایآوری گزینه اصلاحطلب به سمت کاندیدایی رفتند که سبقه اصولگرایی داشته باشد و خیلی منتسب به جریان چپ نباشد. میخواستیم تحلیل شما را هم بشنویم.
مهرعلیزاده: من دورادور در جریان بودم. چون زمانی که کاندیدا نشدم دیگر خیلی مسائل را پیگیری نمیکردم. سه روز مانده به انتخابات روز شنبه بود که بنده از پنجشنبه که تصمیمم نهایی نشد دیگر مسائل را دنبال نمیکردم و دورا دور که میشنیدم در مجموع از بین آقای عارف و روحانی نظرسنجیهایی را انجام داده و به این نتیجه رسیده بودند که اگر بر روی آقای روحانی متمرکز شوند، به نتیجه قطعیتری خواهند رسید.
* اما کارشناسان میگویند که این به دلیل عدم رایاوری کاندیدای اصلاحطلب بود.
مهرعلیزاده: من با این عبارت که شما میفرمایید، موافق نیستم. چرا که سبقه جناحی هم که از آقای هاشمی حمایت و جمعی هم که همراه آقای روحانی حرکت میکرد عمدتاً بچههای اصلاح طلب بودند. من نمیدانم شما کدام گروهها را اصلاحطلب میدانید.
* آقای روحانی سبقهاش به جامعه روحانیت بر میگشت بنابراین عموم وجهه اصولگرایی ایشان را پررنگتر میدیدند، شما، آقای عارف و جهانگیری هم چهرههایی بودید که باوجود مطرح شدن نام آنها از اردوگاه اصلاح طلبی خوشبختانه تندرو و هنجار شکن نبودید در نهایت خروجی اجماع نه شما، نه آقای جهانگیری و نه آقای عارف کاندیدای نهایی این اردوگاه نبودند به طور طبیعی این شبهه مطرح شد که چون طیف اصلاحطلبی که مدنظر آقای خاتمی بود رای نداشت، از آقای روحانی حمایت کرد.
مهرعلیزاده: آنوقت مثلاً شما اسم آقای روحانی، آقای هاشمی و یا آن مجمع را چه میگذارید. شما اگر میخواهید سفید و سیاه کنید، اسمش را چه میگذارید؟ میگویید آن جریان و یا ...
* کدام جریان؟
مهرعلیزاده: همان آقای روحانی.
* تحلیلگران میگویند چون آقای روحانی در جامعه روحانیت مبارز بوده است بنابراین اصولگرا است.
مهرعلیزاده: یعنی ایشان اصولگرا بوده است؟
* الان خود آقای روحانی هم تاکید دارد که اصلاحطلب نیست.
مهرعلیزاده: ما بهتر است اینگونه بگوییم که از میان اصولگراها در انتخابات ۹۲ آقای جلیلی و قالیباف و از میان اصلاحطلبان نیز آقایان عارف و روحانی بود. بنابراین جریان اصلاحطلب از میان این دو نفر ترجیح داد از آقای روحانی حمایت کند.
* یعنی معتقد هستید آقای روحانی با وجود اینکه خودشان میگویند اصلاح طلب نیستند در جریان اصلاحطلبی قرار دارد.
مهرعلیزاده: (خنده) این بحث جریانی فایدهای ندارد هرکس عقیدهای دارد.
* سؤال ما این است که چرا جریان اصلاحطلب کاندیدایی را از درون خودشان به عنوان کاندیدای نهایی معرفی نکرد؟
مهرعلیزاده: نه دیگر از خودشان، خوب دیگر از خودشان یعنی چه (خنده)
* در اجماعی که ابتدا شکل داده بودید اسمی از آقای روحانی نبود، یعنی شما بودید و آقایان جهانگیری و عارف.
مهرعلیزاده: فرآیندش را بنده عرض کردم که چون من و آقای جهانگیری ثبتنام نکردیم و آقای عارف تنها شخصی بودند که در صحنه ماندند؛ نزدیکی فکر آن جریانی که آقای روحانی را پشتیبانی میکرد و خود آقای روحانی و جریان اصلاحطلبی در مجموع هر دو کاندیدا علی السویه بود در مرحله بعدی. از فردایی که این مطلب پیش آمد و آقای هاشمی تأئید صلاحیت نشدند بحث این بود که بین آقایان عارف و روحانی باید یکی انتخاب شود. یعنی این دو شخص به عنوان کاندیدای مقبول اردوگاه اصلاحطلبی تلقی میشدند و از بین این دو در روند کار با نظر مردم و استقبال آنان به نظر میآید که آقای روحانی را انتخاب کردند. به عبارتی از بین کاندیدایی که قبول داشتند نگاه کردند که رأی مردم به کدام یک از این دو کاندیدا متمرکز میشود.
*همه تا ساعت ۵ عصر ورز شنبه فکر میکردیم هاشمی نامنویسی نمیکند*
فارس: در مورد شما میگویند که شما در ایام انتخابات به یکسری از مناطق آذری رفتهاید و دیدید چون رأی ندارید کنار رفتید؟ و آقای عارف نیز که به صحنه آمدند بالاخره دارای طرح و ایدهای بودند که پا به عرصه گذاشتند و از این حیث بود که این سؤالات مطرح شد. اشارهای به ثبتنام آقای هاشمی در انتخابات سال گذشته داشتید، در تحلیلهای شما میخواندیم که گفته بودید آقای هاشمی در انتخابات ورود پیدا نمیکند.
مهرعلیزاده: نه بنده بلکه همه تا ساعت ۵ بعد از ظهر روز شنبه فکر نمیکریم اقای هاشمی ثبت نام کنند.
* به تعبیری دیگر آمدن و یا نیامدن آقای هاشمی نوعی بازی بود؟
مهرعلیزاده: ما همیشه گفتهایم که آقای هاشمی یکی از وزنههای اساسی نظام هستند و بنده همیشه به خاطر دارم آن اوایل شعاری که هم مقام معظم رهبری و آقایان هاشمی و شهید بهشتی را با هم در یک پوستر قرار میدادند و شعار میدادند اینها سه یاور خمینی هستند، بالاخره ایشان از سرمایههای نظام هستند.
*فکر میکردیم با مجموع افرادی که کاندیدا شدند هاشمی دیگر نمیآید*
* نه بنده از حیث تحلیلهای سیاسی میگویم؟
مهرعلیزاده: آقای هاشمی همواره گفتهاند اگر احساس تکلیف کنند و ببینند موضوع به گونهای است که با آمدن من شرایط حل میشود ورود پیدا میکند و این حرف همواره از زبان آقای هاشمی شنیده شده است. ما فکر میکردیم با مجموعه افرادی که کاندیدا خواهند شد، آقای هاشمی احساسی نخواهد کرد، یعنی آقای عارف حضور داشت و ...
*لزومی نداشت هاشمی کاندیدا شود*
* یعنی احساس لزومی وجود نداشت.
مهرعلیزاده: بله دقیقاً؛ به لحاظ کفایت مدیریتی سیاسی و شخصیت فردی و طرح و برنامهها شش نفر حضور دارند و در مجموع سه نفر الی چهار نفر از لحاظ فکری نیز به آقای هاشمی نزدیک هستند بنابراین کفایت میکند اما به هر حال آقای هاشمی روز آخر احساس کردند که افرادی که هستند شاید حضور تکتکشان بسیار خوب باشد اما امکان رأیآوری نداشته باشند. همین حالات را آقای هاشمی در سال ۸۴ داشتند، بنابراین در سال ۹۲ نیز ثبت نام کردند.
*حضور هاشمی در انتخابات ۹۲ از بعد رای آوری بود*
* یعنی چون این طرحها و برنامههایی که کاندیدها داشتند آنگونه که ایشان میخواست محقق نمیشد، ایشان سبب شد به صحنه بیایند؟
مهرعلیزاده: نه این طرح و برنامهها نه، شاید فکر کردند علیرغم حضور این افراد با طرح و برنامههای بسیار مناسب و با نظرات ایشان نیز انطباق دارند به دلیل عدم کفایت زمینه رأیآوری خودشان وارد صحنه شدند. میشود گفت حضور آقای هاشمی در صحنه بیشتر از بعد رأیآوری بود.
* به نظر شما با توجه به مباحثی که در انتخابات سال گذشته صورت گرفت در حق آقای عارف کملطفی نشد؟ بعد از روی کار آمدن دولت روحانی ابتدا بحث معاون اولی آقای عارف، سپس وزارت علوم بود. میخواستیم از شما بپرسیم که ایا پاسخ لطفی که آقای عارف صورت دادند، انجام شد یا خیر؟
مهرعلیزاده: آقای عارف فردی بسیار وزین و سنگینی هستند و بنده ایشان را خیلی دوست دارم چون انسان با شخصیت و محترمی هستند و از شرایط و اوضاع نیز درک دارند اما مسائل سیاسی به گونهای است که گاهی اوقات فرد احساس میکند باب میلش صورت نگرفته است. به هر حال این قضیه پیش میآید من اگر بگویم در حق ایشان بیعنایتی و یا کملطفی شد، حقیقتاً لطف که نشد اما طبیعتاً مجموعه سیاسی به گونهای پیش رفت که آقای عارف همچنان با آن انرژی و پتانسیل منشأ اثر بسیار خوبی باشد و ایشان خیلی فعال کار میکنند برای مراحل بعدی.
* برای دوره بعد انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا میشوید؟
مهرعلیزاده: هنوز تا آن زمان، زمان بسیاری مانده است. پنج سال و نیم هنوز تا انتخابات بعدی مانده است.
* پنج سال و نیم یا یک سال و نیم؟
مهرعلیزاده: در کشور ما عموماً دولتها هشت سال بر سر کار هستند.
*برای کانیداتوری دهمین دوره انتخابات مجلس هنوز تصمیم نگرفتهام*
* در سایتها میخواندیم که گفته شده بود با توجه به اقبالی که از آقای مهرعلیزاده در استانهای آذری زبان وجود دارد کاندیدای دهمین دوره انتخابات مجلس میشوید.
مهرعلیزاده: هنوز خودم تصمیم نگرفتهام، ما هنوز انرژی داریم و تا ۱۰۰ دیگر میخواهیم کار کنیم.
*در مورد سرلیستی عارف و ناطق نظری ندارم*
* برخی از اصلاحطلبان میگویند برای انتخابات مجلس باید با محوریت آقای ناطق ورود کنند، نظر شما چیست؟
مهرعلیزاده: اینکه با محوریت چه کسی باشد بنده هنوز بر روی آن نظری ندارم اما فکر کنم بحثهایی در حال صورت گرفتن است و آنچه که به نظر من اصلح است این است که باید افرادی انتخاب شوند که در جهت همفکری و همسویی کامل با دیدگاههای اصلاحطلبی و زمینه رأی بالایی داشته باشند.
* آقای عارف هم گفته بودند اگر آقای ناطق سر لیست باشند لیست جداگانه میدهم.
مهرعلیزاده: بله من این را شنیده بودم که در مشهد صحبت کرده بودند.
* با توجه به سابقه سیاسی که دارید ترجیح میدهید کدام یک از آقایان عارف و ناطق سرلیست اصلاحطلبان شوند.
مهرعلیزاده: من هنوز واقعا تحلیل نکردهام و باید در مصاحبه بعدیام جوابش را بدهم چون شخصیت آقای ناطق را بسیار قبول و دوست دارم. ایشان انسانی بسیار محترم و مقبول و از لحاظ سیاسی نیز فردی بسیار پخته هستند. از لحاظ اخلاقی مرید آقای ناطق هستم. آقای عارف نیز همین خصلتهایی که در آقای ناطق وجود دارد را دارند و انسانی بسیار صبور، کامل و دارای اندیشه هستند بنابراین اگر بخواهیم با دقت بین این دو بزرگوار مقایسه کنیم باید بعداً به شما پاسخ بدهم.
* آقای زیباکلام در گفتوگویی گفتهاند که آقای عارف باید کنار بکشند و سرلیستی را به آقای ناطق بدهند. اگر چنین امری صورت بگیرد شما موافق هستید؟
مهرعلیزاده: عرض کردم که در خصوص مقایسه این دو بزرگوار فعلاً نمیتوانم چیزی بگویم چرا که باید بیشتر تحقیق شود. از لحاظ شخصیتی هر دوی این بزرگواران متفاوت هستند، یکی در لباس روحانیت و بسیار فعال و دیگری نیز استاد دانشگاه است. من میگویم که آقای ناطق فردی است که بسیار برای نظام ارزشمند است و تجربه انقلابی، کاری دارد و آقای عارف نیز از منظر دانشگاهی و علمی جایگاه رفیعی دارد. ما باید بگوییم که چه کسی به درد این نظام میخورد و در مجلس آینده چه ترکیبی میتواند به مصحلت نظام بیشتر کمک کند و نیروها را خوب هدایت و توانهای فکری آنان را در جهت توسعه کشور بسیج کند. باید مشخص شود ضرورتها و ترکیب مجلس آینده چه چیزهایی است.
*اگر احساس کنم منفعت نظام در کنار کشیدن من است، کنار میکشم*
* آقای مهندس مهرعلیزاده اگر شما جای آقای عارف بودید و در انتخابات ۹۲ یک بار فداکاری کرده بودید آیا حاضر بودید برای انتخابات مجلس آینده نیز مجدداً فداکاری کنید؟
مهرعلیزاده: سؤال مشکلی شد(خنده)، کمی گفتنش مشکل است اما من اگر واقعاً احساس کنم که باز هم نفع نظام در این است این کار را خواهم کرد. ولی این لزوماً تجویزی برای آقای عارف نیست.
* ما میخواستیم بدانیم اگر خود شما روزی در موقعیتی مشابه آقای عارف قرار گرفتید آیا این کار را میکردید یا خیر؟
مهرعلیزاده: خود شما دیدید بنده در همین انتخابات گذشته کوتاه آمدم در شهرداری تهران نیز کوتاه آمدم این کوتاه آمدن جزو خمیره وجودی ما شد.
* آقای مهندس شما فکر کنم دکترای مهندسی اقتصاد دارید، درست است؟
مهرعلیزاده: بنده یک دکترای نیمهتمام مهندسی اقتصاد دارم و یک دکترای تمام مدیریت مالی دارم. دکترای نیمه تمامم از دانشگاه هلند است و دکترای تمام شدهام از دانشگاه تهران است.
* با این وجود ما سؤالی در مورد هدفمندی یارانهها بپرسیم، نظر و ارزیابی شما به عنوان یک کارشناس سیاسی از شیوهای که دولت در بحث انصراف از یارانه نقدی اتخاذ کرد چیست؟
مهرعلیزاده: هدفمندی فیالنفسه اقدامی بسیار ارزشمند بود ولی پرداخت یارانههای نقدی به این صورتی که انجام شد تعهدات مالی سنگینی را بر دوش دولت گذاشت بنابراین این به هیچ وجه با روح سالم هدفمندی یارانهها انطباق نداشت.
بنده به یاد دارم مقام معظم رهبری در سخنرانیای قبل از اجرای هدفمندی یارانهها تأکید داشتند که این کار با کارشناسی بسیار زیادی صورت بگیرد. شما اطلاع دارید که در سال ۹۲، ۴۲ هزار و ۵۰۰میلیارد تومان بابت این یارانه نقدی به مردم پول داده شده است در حالیکه در جمع کمتر از ۸هزار میلیارد تومان برای کل عمران کشور هزینه شد، بنابراین اگر این دو رقم را کنار هم بگذاریم اختلاف این دو رقم قریب یک پنجم است. ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان قبل از اینکه به مردم داده شود یک پول و یک پتانسیل بسیار سنگین است و میتواند کشور را آباد کند. اما وقتی تبدیل به رقمهای ۴۵هزار تومان برای هر ۷۵میلیون نفر مردم میشود از انرژی میافتد مثال عامیانه این موضوع این است که شما فرض کنید یک رودخانه بسیار پرتلاطم برای به چرخش در آوردن پرههای آسیاب و برق چه کارایی دارد اما وقتی شما آن را در دشتی پهن میکنید این یک میلیمتر آب هیچ خاصیتی نخواهد داشت. این یک مثال عینی از این پرداختها است. اما این واقعیتی است که عدهای واقعاً به این مبالغ نیاز دارند، دولت میتواند حتی در دهکهایی افزایش یارانه نقدی داشته باشد. این افزایش قیمتها در حاملهای انرژی واقعا بر روی اقشار ضعیف جامعه فشار میآورد. ما چرا باید ۷۵میلیون نفر را آسیبپذیر تلقی کنیم؟ چرا ما دهک اول، دوم و سوم را یک برابر تا ۱۰۰ درصد یارانهشان را اضافه نمیکنیم.
*پیشنهاد به دولت در مورد هدفمندی یارانهها و یارانه نقدی*
* یعنی این پیشنهاد شما به دولت است؟
مهرعلیزاده: من پیشنهادم به دولت این است نه هر دهکی را ۱۰۰درصد ولی دهکهای اول، دوم و سوم را افزایش یارانه نقدی را تا مقداری که قابل تحمل برای دولت است انجام دهد اما دهکهای بالا را با مدیریت مشخص، مدیریت و کاهش دهد و جامعه در آیندهای کوتاه فقط شاهد پرداخت یارانه به اقشار بسیار کم درآمد باشیم و در دراز مدت این پولها به سمت رونق و توسعه اقتصادی حرکت کند و حتی دهکهای پائین نیز در آینده نیاز به این کمکها نداشته باشند و به شکل فرصت اشتغال و درآمد برای خانوادهشان بینیاز از یارانه نقدی باشد این باید روال طبیعی باشد، دولت با توجه به اینکه کار را از دولت قبلی تحویل گرفته است و بیش از ۶۰ میلیون نفر یارانه میگرفتهاند ۴۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت میکند و در فاز هدفمندی یارانهها نیز با توقعاتی همچون افزایش یارانه ۴۵هزار و ۵۰۰تومانی به ۱۰۰هزار تومان مواجه بود، بنابراین طبیعی است که کار دولت کار مشکلی است اما وقتی دولت مورد انتخاب مردم قرار میگیرد باید مطالب را خیلی سریع مطرح کند و بعد اقدام به چنین درخواستهایی کند مردم داوطلبانه انصراف دهند.
*شیوه انصراف از یارانه نقدی زودهنگام بود*
* پس به نوعی بحث انصراف از یارانه نقدی زودهنگام بود؟
مهرعلیزاده: به نظر میآید که شیوه، شیوهای بود که زودهنگام بود و یا قبل از توجیه موضوع به افکار عمومی و آمادهسازی آنان صورت گرفت و حتی ممکن است وقتی افکار عمومی آماده و ارقام و اعداد در اختیار مردم قرار میگرفت چه بسا نه با درخواست دولت که مردم منصرف بشوند بلکه با اقدام خود دولت نیز میشد این قضیه را مدیریت و جمع و جور کنند
* در مقطعی شما در سازمان انرژی اتمی فعالیت داشتید، در مورد بحث توافقنامه ژنو چه ارزیابی دارید؟
مهرعلیزاده: معتقدم که رویکرد نظام در این خصوص رویکرد بسیار درستی است، خوشبختانه هم تیم مذاکرهکننده و هم مجموعه دولت در راستای تصمیمات نظام حرکت میکنند. اینکه توافق جامعه در متن صورت نگیرد نگرانکننده نیست، در هر مذاکرهای با این وسعت بالاخره این امکان وجود دارد، چرا که باید دانست مسأله ما با امریکا مسأله هستهای و یا این چند سال گذشته نیست، بلکه مسأله از فردای پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی صورت گرفت. این مسائل شاید به قبلها پیش برگردد اما با پیروزی انقلاب اسلامی عیان شد. بنابراین، این مسأله، مسأله سادهای نیست و اصلاً نباید عجله کنیم، بلکه باید با دقت، هوشیاری و با استناد دقیق به اصول و چارچوبهای نظام طراحی کنیم.
آمریکا در زمان دولت آقای خاتمی این آمادگی را داشت که عذرخواهی نیز در مورد کارهایی که قبل از انقلاب انجام داده بود، کند اما آنها خودشان نیز میدانند خصومتهایی که انجام دادند...
*هنر ایران و آمریکا باید در حل اختلافات باشد*
* البته در دولت آقای خاتمی آنها به جای عذرخواهی، ایران را محور شرارت معرفی کردند.
مهرعلیزاده: بله صحیح است. آن زمان که گفتوگوهای تمدنها مطرح شد و غرب و اروپا از این دیدگاه آقای خاتمی و رفت و آمدهای ایشان استقبال کرد، در محافل خود گفتند و آماده بودند عذرخواهی کنند، اما مطالب خیلی سریع آشکار شد که در ایران رژیم شاه تحت حمایت امریکا بود و مردم با آن درگیر و نظام جدیدی حاکم شد.
هنر ما و آمریکا باید در این باشد که اختلافات را حل کنیم. خصومت ورزیدن اصل نیست بلکه اصل تفاهم، تعامل و با هم جلو رفتن و ساختن دنیا است. به خاطر دارم که آقای جانکری گفته بود که ایران باید تصمیم سختی بگیرد و آقای عراقچی در پاسخ اظهار کرده بود که آمریکا باید
:: موضوعات مرتبط:
اخبار ,
,